گور بابای دانشگاه
دیگر از دود و دم خبری نیست با پراید بی مصرف
جدید ترین خودروی سال
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
مرا هست كفشي ز عصر حجر / كه ميراث مانده ز جد پدر
شريك غمش بوده و شاديش / به پا كرده در جشن داماديش
خدايش بيامرزد آن زنده ياد / كه از خود هم اين ارث بر جا نهاد
چو هي ميبرم پيش هر پينه دوز / ز مغزش پريده است برق و فيوز!
بود چون كه جان سخت چون كرگدن / بپوشم به هر گاه و بيگاه من
هر آنچه ز وزنش گويم كم است / كه سنگين چنان كله رستم است
ز پايم بود چند سانتي گشاد / چو پاپوش افراسياب و قباد
مرتب به پايم لخ لخ كند / ندارد چو كف پاي من يخ كند
ز بس خورده اقسام واكس و پماد / مرا رنگ اصلش نيايد به ياد
ولي من ز باباي جنت پناه / شنيدم كه رنگش بوده سياه
بسي نعل خورده است بر تخت آن / شاه سم قاطر پادگان!
به هر سوي آن خورده صد دانه ميخ / فرو ميرود توي پايم چو سيخ
هميترسم آخر به جرم قاچاق / كه مامور گردد برايم براق
كه اين جزو آثار تاريخي است / چرا كه خطوط تهش منحني است
اگر عمر باقي است، سال دگر / سپارم من آن را به امواج بحر
كه تا همچو زورق همراه باد / رود گويي اصلا ز مادر نزاد
و يا ميزنم واكس بر رويهاش / گذارم سپس داخل موزهاش
برچسبها: